مجموعه: یک ضرب المثل در مورد مشارکت دنیـای ضرب المثل

1 با آل علي هر كه درون افتاد ، یک ضرب المثل در مورد مشارکت ور افتاد .

2 با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !

3 با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟

4 با پا راه بري كفش پاره ميشـه، با سر كلاه !

5 با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !

6 باد آورده را باد ميبرد !

7 با دست بعد ميزنـه، با پا پيش ميكشـه !

8 بادنجان بم آفت ندارد !

9 بارون آمد، تركها بهم رفت !

10 بار كج بـه منزل نميرسد !

11 با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !

12 بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !

13 بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !

14 با سيلي صورت خودشو سرخ نگه ميداره !

15 با كدخدا بساز، ده را بچاپ !

16 با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنـه !

17 بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !

18 بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !

19 با مردم زمانـه سلامي و والسلام .

20 که تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !

21 با نردبان بـه آسمون نميشـه رفت !

22 با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟

23 بايد گذاشت درون كوزه آبش را خورد !

24 با يكدست دو هندوانـه نميشود برداشت !

25 با يك گل بهار نميشـه !

26 بـه اشتهاي مردم نميشود نان خورد !

27 بـه بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنـه دم سگ !

28 بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !

29 بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !

30 بچه سر راهي برداشتم پسرم بشـه، شوهرم شد !

31 بخور و بخواب كار منـه، خدا نگهدار منـه !

32 بد بخت اگر مسجد آدينـه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !

33 بـه درويشـه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت درون دهنش !

34 بدعاي گربه كوره بارون نمياد !

35 بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشـه !

36 برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !

37 برادر پشت ، برادر زاده هم پشت

38 زاده را با زر بخر با سنگ بكش!

39 برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !

40 براي كسي بمير كه برات تب كنـه !

41 براي همـه مادره، براي ما زن بابا !

42 براي يك بي نماز، درون مسجد و نمي بندند !

43 براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنـه !

44 بر عكس نـهند نام زنگي كافور !

45 بـه روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !

46 بزبون خوش مار از درون مياد !

47 بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !

48 بز گر از سر چشمـه آب ميخوره !

49 بـه شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !

50 بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !

51 بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !

52 بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !

53 بـه كيشي آمدند بـه فيشي رفتند !

54 بـه گربه گفتند گهت درمونـه، خاك پاشيد روش !

55 بـه كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !

56 بـه كك بنده كه رقاص خداست !

57 بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو درون گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !

58 بگير و ببند بده دست پهلوون !

59 بلبل هفت که تا بچه ميزاره، شيش تاش سره ، يكيش بلبل !

60 بمالت نناز كه بيك شب بنده، بـه حسنت نناز كه بيك تب بنده !

61 بماه ميگه تو درون نيا من درون ميام !

62 بمرغشان كيش نميشـه گفت !

63 بمرگ ميگيره که تا به تب راضي بشـه !

64 بوجار لنجونـه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !

65 بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !

66 بـه يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد !

67 بـه يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . یک ضرب المثل در مورد مشارکت گفت : داشت و نخورد ؟ !

68 بمير و بدم !

69 بـه و كسي كاري نداره !

70 بيله ديگ، بيله چغندر !

. یک ضرب المثل در مورد مشارکت




[70 که تا ضرب المثل ایرانی - beytoote.com یک ضرب المثل در مورد مشارکت]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 11:21:00 +0000