مجموعه: فیلم خارجی هدیه ای ازبهشت اصول و فروع دین

پس از ورود بـه بهشت و جهنم، فیلم خارجی هدیه ای ازبهشت آخر کار انسان کجاست؟ آیـا درون یک جا ماندن انسانی کـه مـیل بـه بی‌نـهایت دارد، تکراری نمـی‌شود و دیگر آن کـه آیـا ممکن هست که یک جهنمـی، اهل بهشت شود؟

آخر کار انسان کجاست؟
اگر نگاه بـه آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این سۆال پیش مـی‌آید کـه آخرش کجاست؟ یـا آخر کار انسان کجاست؟ چرا کـه عالم ماده محدود هست و بـه بیـان امـیرالمۆمنین علیـه‌السلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه به منظور طبیعت آخری بیـان شده است، چه درون علوم قرآنی و چه درون علوم تجربی. فیلم خارجی هدیه ای ازبهشت اما اگر نگاه عاقلانـه، حکیمانـه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند.

انسان مـی‌تواند با استناد بـه آیـات قرآن کریم و یـا تجربیـات عملی بگوید کـه آخر خورشید خاموش شدن هست و یـا آخر زمـین متلاشی شدن درون فضاست، اما درون معنویـات چنین نمـی‌باشد؛ آخر علم کجاست؟ آخر زیبایی کجاست؟ آخر قدرت کجاست؟ آخر ثروت و غنا کجاست و ...؟

بدیـهی هست که حدّی ندارند، چرا کـه اینـها همـه کمالات هستند و تجلی آن هستی محض.  «کمال حقیقی» همان الله جلّ جلاله مـی‌باشد کـه محدود بـه حدّی نیست. فیلم خارجی هدیه ای ازبهشت لذا سیر تکاملی بشر نیز چون «انّا الیـه راجعون» است، حدّی ندارد کـه بدان متوقف شده و بگوید این آخرش است. هر چه رشد کند، هر چه بیشتر وجودش تجلی کمالات گردد، باز بـه پایـان یـا آخر نمـی‌رسد. چنان چه هیچ نمـی‌تواند درون این عالم (یـا حتی عالم دیگر) بـه آخر علم یـا ثروت و غنا برسد و اگر تمامـی علوم و سرمایـه‌ها را نیز یک جا جمع کنند و بهی بدهند، باز هم جای بیشتر شدن دارد و آخرش نیست. بعد فرض آخر و پایـان، یک خطای تصور ذهنی هست و نـه یک ضرورت عقلی.

 آیـا یک جا ماندن بی‌مـیلی (زدگی) نمـی‌آورد؟
البته کـه یک جا ماندن، بی‌مـیلی و زدگی مـی‌آورد. آن هم به منظور انسانی کـه به قول شما، مـیل بـه بی‌نـهایت دارد. اما دقت شود کـه یک جا ماندن یعنی «سکون»، کـه عاقبت موجب فساد نیز مـی‌شود (همان دلزدگی خود نوعی فساد درون شوق است)، اما درون بهشت س نیست کـه خستگی و دلزدگی بیـاورد، بلکه «ثبات» هست و معنای این دو خیلی با هم فرق دارد.

انسان از این کـه مثلاً ده ساعت روی یک صندلی بنشیند و به یک منظره نگاه کند، خسته و دلزده مـی‌شود، اما هیچ‌گاه از ثبات وجودی خود یـا ثبات عقل و ایمانی خود، خسته و دلزده نمـی‌شود.

متأسفانـه، اغلب ما مردم (مسلمان یـا اهل کتاب و معتقد بـه بهشت و جهنم)، نـه جهنم را درست شناخته‌ایم و نـه بهشت را؛ لذا گمان مـی‌کنیم کـه بهشت یعنی کاخی درون وسط یک جنگل سبز و مملو از انواع و اقسام خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها، لباس‌ها و تجویزها و سایر لذاتی کـه برای بدن بهشتی است.

شباهت‌هایی بین این عالم و آن عالم هست و البته تفاوت‌هایی هم وجود دارد. اما همـین شباهت‌ها سبب مـی‌شود که تا شناخت و درک عالم دیگر به منظور ما درون این عالم، ممکن و مـیسر گردد؛ چه زیبا سرود مـیرفندرسکی:

چرخ با این اختران، نقض و خوش و زیباستی                   صورتی درون زیر دارد، آن چه درون بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت                                     بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی

 در این عالم انسان هم لذت مادی دارد و هم لذت معنوی، این دو از هم جدا هستند، هر چند کـه در امتداد یک دیگر باشند و یـا درون یک دیگر تأثیر بگذارند. بـه عنوان مثال: تناول یک غذای خوب و خوش مزّه، بسیـار لذت (مادی) دارد، اما بـه هیچ وجه با لذت «لقای محبوب»، هم سنخ و قابل قیـاس نیست، و اگر آن غذای خوب درون کنار یـار مـیل شود، لذتش چند برابر شده و دیگر قابل توصیف نمـی‌باشد.

بهشت نیز همـین‌طور است. لذت اکله، اشربه، حور و قصور یک لذت است، اما لذت لقاء الله، وصال محبوب و قرار گرفتن درون «عند ملیک مقتدر»، یک لذت دیگر است.

دقت شود کـه نعمات بهشتی، سفره‌ی محبوب هست برای عاشق از سفر رسیده، نـه این کـه هدف و مقصود و محبوب همان باشد.

پس، بهشت یک جا ماندن، یک جا ساکن شدن، مدتی طویل خوردن و آشامـیدن و تزویج نیست کـه دلزدگی بیـاورد، بلکه ثباتِ بدون تزلزل، بدون دغدغه، بدون خطر، بدون احتمالات و ...، درون مسیر رشد و کمال همـیشگی هست که بسیـار لذت بخش، شورآفرین و شوق‌آور مـی‌باشد و این سیرِ کمالی، پایـانی ندارد.
بهشت

آیـا جهنمـی، اهل بهشت مـی‌شود؟
هم بهشت طبقات و درجات دارد و هم جهنم. اما تفاوت‌ سیر درون این طبقات و درجات درون این هست کهی کـه وارد بهشت شد، هیچگاه از آن اخراج یـا خارج نمـی‌شود، اما دلیلی نیست کـه هیچ درون هیچ شرایطی از جهنم خارج نگردد.

بدیـهی هست که انسان دارای باورهای اعتقادی و نیز رفتارهای عملی مـی‌باشد. بعد هر کدام ثواب یـا عقاب مخصوص خود را دارند. از این روانی کـه در زندگی دنیوی اعتقادی بـه پروردگار عالم، مبدأ و معاد، نبوت و ولایت نداشتند، درون این دنیـا سیر قهقرایی طی کرده‌اند و خداوند متعال به منظور آنان «خلود = جاودانگی» درون جهنم را وعید داده است، اما اگرانی اعتقادات درستی داشته‌اند، ولی درون عمل درگیر گناهانی شده بوده‌اند کـه هر چند آنـها را بـه کفر نکشانده است، اما با عذاب‌های مرگ، قبر، برزخ پاک نشده و یـا قابل شفاعت نیز نگردیده‌اند چه؟ از یک سو بـه خاطر اعتقادات‌شان لایق بهشت مـی‌باشند و از سوی دیگر بـه خاطر کردارشان لایق جهنم مـی‌گردند.

مرحوم علامـه حلّی، به منظور خروج مۆمنین گناهکار جهنمـی و ورودشان بـه بهشت دو دلیل اقامـه مـی‌نماید:

1. انسانی کـه هم ایمان و عمل صالح دارد و هم گناه، بـه خاطر ایمان و عمل خویش مستحق پاداش هست و بـه خاطر انجام گناهش مستحق عذاب هست و درون نتیجه اگر اول وارد بهشت شود به منظور دریـافت پاداش اعمال و بعد جهنم رود درست نیست.

به اتفاق مسلمـینی از بهشت آخرتی خارج نمـی‌شود و اگر برعشود کـه اول جهنم رود و بعد از مدتی وارد بهشت شود این مشکلی ندارد و مورد نظر ما مـی‌باشد، صورت سوم این هست که عذاب و پاداش با هم باشند کـه این امکان ندارد و محال است، تنـها راه همان راه دوم است.

2. دلیل دوم این هست که بر خداوند قبیح هست که بنده خود را بـه خاطر یک خطا و یـا چند خطا کـه از او سر زده، با این کـه ایمان و عمل صالح دارد به منظور همـیشـه درون جهنم نگهدارد و بای کـه در تمام عمر مشرک و کافر بوده هست یکجا عذاب نماید و امر قبیح و زشت نسبت بـه خداوند محال هست و از او صادر نمـی‌شود.(کشف المراد، همان، ص 414).

در نتیجه ممکن هست اگر شیعه از گناه خویش توبه نکند و شفاعت و دستگیری او را نکند مدتی درون جهنم بماند و بعد از پاک شدن نجات یـابد.

* درون قرآن کریم، به منظور 13 جرم و معصیت (که کفر و شرک درون رأس آنـها قرار داده است)، خلود درون جهنم تصریح شده است:

1. کافران (آل عمران116) - 2. مشرکان (نحل29) - 3. منافقان (مجادله17) - 4. مرتدان (آل عمران86-88) - 5. تکذیب کنندگان آیـات الهی (اعراف36) - 6. دشمنان خدا و پیـامبر(ص) (توبه63)

7. ظالمان و ستمگران (شوری45) - 8. اشقیـاء (هود106-107) - 9. آنـها کـه غرق درون گناهند (بقره81) - 10. قاتل مومن (نساء 93) - 11. رباخواران (بقره 275) - 12. سبک اعمالان (مومنون102-103) - 13. گنـهکاران بـه طور عام (جن23).

اما از سوی دیگر مـی‌فرماید کـه خداوند متعال بـه غیر از شرک، هر گناهی را کـه بخواهد مـی‌بخشد و او عادل است، بـه هیچ، اندک ظلمـی نمـی‌شود:

«إنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَكَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یشَاءُ وَمَن یشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ یزَكِّی مَن یشَاءُ وَلاَ یظْلَمُونَ فَتِیلًا» (النساء، 48 و 49)

ترجمـه: مسلماً خدا این را كه بـه او شرك ورزیده شود نمى‏بخشاید و غیر از آن را براى هر كه بخواهد مى‏بخشاید و هر كس بـه خدا شرك ورزد بـه یقین گناهى بزرگ بربافته هست * آیـا بـه كسانى كه خویشتن را پاك مى‏شمارند ننگریسته‏اى [چنین نیست] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مى‏گرداند و به قدر نخ روى هسته خرمایى ستم نمى‏بینند».

براساس روایتی كه از امام صادق(علیـه السلام) نقل شده است، انسان‏ها درون قیـامت سه دسته‏اند : یك دسته انسان‏هایی‏اند كه درون عالم حشر درون آن هنگام كه مردم درگیر مواقف و عوالم حشرند، تحت سایـه خداوند و در جوار قرب حقند و نیـاز بـه طی آن عوالم و مواقف ندارند چون آن مراحل را درون این دنیـا پشت سر گذاشتند.

گروهی دیگر انسان‏هایی‏اند كه حتما از حساب و عذاب بگذرند كه از جمله آن جهنم موقت هست تا بعد از بعد تطهیر و تسویـه درون عالم قیـامت بـه خدا برسند و عده‏ای دیگر انسان‏هایی‏اند كه چون مجموع وجودشان رو بـه غیر خدا داشته و در حال فرار از خدا بوده‏اند بـه قعر جهنم فرو خواهند رفت، (بحارالانوار، ج 7، ص 183، روایت 31).

بنابراین عده‏ای مستقیم وارد بهشت و بهشت‏ها مـی‏شوند، عده‏ای بعد از گذر از مواقف‏ها و از جمله جهنم موقت وارد بهشت مـی‏گردند و عده‏ای نیز درون جهنم جاودانـه خواهند بود.

به بیـانی دیگر: همـه كسانی كه وارد جهنم مـی‏شوند به منظور همـیشـه درون جهنم نخواهند بود و تنـها عده‌ی خاصی مانند كافران به منظور همـیشـه درون جهنم خواهند بود، (ر.ك: آیت‌الله مكارم شیرازی، پیـام قرآن، ج 6، ص 483، دار الكتب الاسلامـیه).

منبع: x-shobhe.com




[بعد از بهشت و جهنم چه مـی شود؟!‌ فیلم خارجی هدیه ای ازبهشت]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 18 Jul 2018 11:46:00 +0000